شکوفه های سرخ تو
دست های ما
دو شاخه ی اسیر
از دو تا درخت دور
در دو جنگل جداست ...
*
ای شکوفه های سرخ تو
آرزوی برگ های زرد من !
از قضا اگر تبر،
_ از سر ملاطفت _
از تنه ، من و تو را رها کند
باز ما دو پایه می شویم
گیر کرده در دو سمت صندلی
باز هم
ما به هم نمی رسیم ...
(مصطفی حسن زاده )
با تشکر از مهرگان


